یون که نگران دیدار یوم جانگ و گونگ بود بود سعی میکند تا به گونگ بوک بگوید که در این دیدار او نیز حضور داشته باشد و مراقبش باشد ولی گونگ بوک قبول نمیکند
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت پنجاه (50) امپراطور دریا
گونگ بوک و افرادش بعد از شنیدن خبر مرگ امپراطور به سرعت به شهر سلطنتی میروند گونگ بوک از یوم جانگ دلیل مرگ ناگهانی او را میپرسد ولی یوم جانگ مگیوید که
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت چهل و نهم (49) امپراطور دریا
بانو جمی بعد از اسارت به شهر بازگردانده میشود او را پیش گونگ بوک میبرند تا با او صحبت کند در این جلسه بانو جمی با تمام حرفهایی که گونگ بوک میزند
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت چهل و هشتم (48) امپراطور دریا
با دستگیر شدن جانگ هوا گونگ بوک و یوم جانگ سخت در فکر میباشند که چگونه نجاتش دهند گونگ بوک شب هنگام که بیرون میرود یوم جانگ را در حال فکر کردن میبیند
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت چهل و ششم (46) امپراطور دریا
گونگ بوک بهمراه یوم جانگ عازم شهر سلطنتی میشود تا بتواند جلوی کاری که بانو جمی در متوقف کردن تجارت تاجران چینی با چانگ هی کرده بود را متوقف
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت چهل و سوم (43) امپراطور دریا
بانو جمی شبانگاه برای فرار از شهر امپراطوری و بردن بدن زخمی کیم میونگ راهی میشود. کیم یانگ دستور میدهد که نگهبانان را زیاد کنند تا آنها نتوانند فرار کنند
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت چهل و دوم (42) امپراطور دریا
گونگ بوک بهمراه یوم جانگ عازم شهر سلطنتی میشود تا بتواند جلوی کاری که بانو جمی در متوقف کردن تجارت تاجران چینی با چانگ هی کرده بود
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت سی و چهارم (34) امپراطور دریا
جانگ هوا به گونگ بوک توضیح میدهد که لرد کیم ووجینگ به اتهام تبانی با دزدان دریایی و همچنین بخاطر اینکه به گونگ بوک اجازه ورود به شیلا را داده است هم اکنون در شهر سلطنتی میباشد و اگر گونگ بوک به شهر سلطنتی نرفته بود او نیز دستگیر میشد گونگ بوک تصمیم میگیرد که به شهر سلطنتی برود و حقیقت را آشکار کند
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت بیست و هشتم (28) امپراطور دریا
خبر اجازه ورود گونگ بوک به موجینجو به بانو جمی و ارباب لی میرسد از طرفی جانگ هوا توسط محافظش میفهمد که گونگ بوک به شیلا آمده لرد ووجینگ در صحبت با جانگ هوا از روح بزرگ گونگ
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت بیست و ششم (26) امپراطور دریا
کیم چانگ گیوم (برادر جانگ هوا)بعنوان فرمانده موجینجو در جلسه ای با بازرگانان یانگزو درباره تجارت با آنها صحبت میکند.بانو جمی در ادامه حرفهای او به گونگ بوک اشاره میکند که چطور چنین فرد بی ارزشی در جلسه حضور دارد اما ارباب جو میگوید که او مسئول حمل ونقلهای تجارتی یانگزو میباشد وهمه چیز زیر نظر اوست.بانو جمی در ادامه درباره تجارت ابریشم وسود زیادی که میتواند
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت پانزدهم (15) امپراطور دریا
حرفهای گونگ بوک باعث میشود که یوم مون از ناراحتی شراب زیادی بخورد و همین باعث میشود که از حالت عادی خارج شود.او شراب بیشتری در خواست میکند و از بانوی خدمتکار آنجا میخواهد که برای اولین بار سوهانگ را برای او بیاورد ولی جواب میشنود که سوهانگ با مهمان دیگری مشغول است.یوم مون از جا بلند میشود
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت دوازدهم (12) امپراطور دریا
بانو جانگ هوا را بعنوان مسئول کاروان تجاری بانو جمی بخاطر کالاهای ممنوعی که در بار آنها بوده دستگیر میکنند.گونگ بوک در صحبتی با یون جان به او میگوید که بعنوان افسر امنیتی ارباب سول پیانگ شده است.
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت چهارم (4) امپراطور دریا
و سرانجام مرحله کودکی ونوجوانی گونگ بوک ودوستش میگذرد و آنها با تمرینات همیشگی پای بر دوران جوانی خویش میگذارند.موچانگ هم طبق معمول تمام کارها را به گونگ بوک و میون میسپارد!در یکی از روزها موچانگ شمشیری واقعی وخوش دست به گونگ بوک میدهد و گونگ بوک هم برای اینکه …
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت دوم (2) امپراطور دریا
پدر گونگ بوک او را از خواب آشفته ای که میبیند بیدار میکند و وقتی از او حالش را میپرسد وجوابی نمیبیند از دوست گونگ بوک میپرسد که او چش شده واو میگوید که گونگ بوک در حال تمرین شمشیر بازی میباشد این باعث نگرانی پدر گونگ بوک میشود که او قصد دارد که با آنها بجنگد بناربر این تصمیم میگیرد که گونگ بوک را از آن محل به جزیره ای دیگر بفرستد
بیشتر بخوانید »خلاصه قسمت اول (1) امپراطور دریا
گونگ بوک که در یک کارگاه کشتی سازی کار می کند از این همه بد بختی خسته شده است . او دوست ندارد همه عمرش را مانند پدرش کارگری کند
بیشتر بخوانید »